آنچه خواهید خواند
پایان سریال The Blacklist (لیست سیاه) برنامهریزیشده
پایان سریال The Blacklist (لیست سیاه) ممکن است داستان ریموند ردینگتون (جیمز اسپیدر) را به پایان رسانده باشد، اما بحث بین طرفداران در مورد اینکه آیا سریال توانسته به خوبی به هدف خود برسد یا خیر را حل نکرد.
برای سریالی که با انفجار شروع شد با رازهای پیرامون خود لیست سیاه، هویت ردینگتون و ارتباط با الیزابت کین (مگان بون) بخش پایانی آن برخی از بینندگان را ناامید کرد. پایان مبهم در فصل 10 با واکنشهای متفاوتی روبرو شد، و بسیاری سوال کردند که لحظات پایانی اصلا به چه معنا بودند.
برخی از طرفداران حدس میزنند که پایان سریال لیست سیاه به این دلیل رقم خورد که شبکه در آن دخالت داشت یا یک لغو ناگهانی که نویسندگان را مجبور کرد دست به کار شوند، یا اینکه داستان با سفارش فصلهای خیلی زیاد، بیش از حد کش داده شد. با این حال، به گفته خود جیمز اسپیدر، اینطور نبود.
در حالی که لحظات پایانی سریال قطعا جایی برای تفسیر باقی گذاشت، اما نتیجه یک تعطیلی زودرس یا یک تغییر لحظه آخری نبود. در واقع، اسپیدر این موضوع را روشن کرده است که The Blacklist دقیقا همانطور که برنامهریزی شده بود به پایان رسید، و تیم از قبل میدانست چگونه و چه زمانی همه چیز به پایان خواهد رسید.
جیمز اسپیدر تایید کرد که پایان سریال لیست سیاه بر اساس خواسته خودشان بوده است.
پایان سریال بلک لیست از مدتها قبل برنامهریزی شده بود و جیمز اسپیدر میگوید که تیم به دیدگاه خود پایبند بوده است.
با وجود سردرگمی و واکنشهای متفاوتی که پایان سریال بلک لیست را احاطه کرده است، جیمز اسپیدر با صراحت در مورد اینکه چگونه و چرا سریال به این شکل به پایان رسید، صحبت کرده است. اسپیدر در مصاحبهای با آسوشیتدپرس درست قبل از فینال، تایید کرد که این نتیجه تصمیمات ناگهانی استودیو یا تغییرات لحظه آخری نبوده است. به گفته خود او:
«من بسیار خوشحال بودم که توانستیم آن را دقیقا همانطور که میخواستیم به پایان برسانیم. این کار عمدی بود و ما از نظر زمان پایان غافلگیر نشدیم.»
این اظهارات تا حد زیادی این نظریه محبوب را که تیم خلاق غافلگیر شده بود، رد میکند. در واقع، اسپیدر این موضوع را روشن کرد که تولید همیشه یک برنامه محکم برای چگونگی پایان The Blacklist داشته است و آنها به آن پایبند بودند. نویسندگان و تهیهکنندگان به جای اینکه به دلیل لغو غیرمنتظره یا خواستههای شبکه برای یک فینال عجله کنند، زمان داشتند تا پایانی را شکل دهند که با اهداف داستانگویی بلندمدت آنها همسو باشد.
جیمز اسپیدر همچنین این واقعیت را که فینال The Blacklist کاملا عمدی بوده است، حتی اگر طرفداران آن را دوقطبیکننده بدانند، مورد تاکید قرار داد:
«خواهید دید که پایان سریال دارای conviction است و ما به آن متعهد هستیم.»
این سطح از اطمینان برای برنامهای مانند The Blacklist که ده فصل به طول انجامید و چندین بار دستخوش تغییرات اساسی در بازیگران شد، نادر است. در حالی که اجرای واقعی پایان به ویژه صحنههای پایانی «ریموند ردینگتون: شب بخیر» مرموز بود، اظهارات اسپیدر نشان میدهد که ابهام از روی قصد بوده است، نه از روی ضرورت. این موضوع در مورد فرار از پاسخهای سخت نبود، بلکه ارائه پایانی بود که منعکسکننده مضامین جاری سریال در مورد هویت، فداکاری و رمز و راز باشد.
در نهایت، پایان The Blacklist ناشی از تجارت نبود بلکه ناشی از داستان بود. این ممکن است کار را برای بینندگانی که امیدوار به پاسخهای واضح بودند آسانتر نکرده باشد، اما بحث را دوباره تنظیم میکند: این پایانی بود که سازندگان میخواستند، نه پایانی که مجبور به آن شدند.
مشکلات پایان سریال بلک لیست مدتها قبل از فصل 10 شروع شده بود.
پایان The Blacklist با مشکل مواجه شد زیرا فصلهای قبل سوالاتی را مطرح کردند که سریال هرگز به طور واقعی به آنها پاسخ نداد.
در حالی که جیمز اسپیدر تایید کرد که پایان The Blacklist عمدی بوده است، این بدان معنا نیست که فصل پایانی بیعیب و نقص بود، یا اینکه طرفداران در ناامید شدن اشتباه میکردند. در واقع، بسیاری از مشکلات مربوط به نحوه پایان The Blacklist در فصل 10 شروع نشد، بلکه چندین سال قبلتر آغاز شد.
واضحترین نقطه عطف در فصل 8، با خروج مگان بون از بازیگران لیست سیاه و حذف شخصیت او، الیزابت کین، از سریال رخ داد. خروج مگان بون حفره بزرگی را در مرکز سریال ایجاد کرد، و در حالی که نویسندگان سعی کردند تغییر جهت دهند، پویایی بین رد و لیز از روز اول لنگر احساسی سریال بود. The Blacklist بدون او، چیزی بیشتر از یک شخصیت را از دست داد هسته روایی خود را از دست داد.
پس از مرگ لیز، The Blacklist تلاش کرد تا خود را دوباره تعریف کند. شخصیتهای جدید آمدند و رفتند، اما تعداد کمی از آنها وزن یکسانی داشتند. قوسهایی که زمانی متمرکز به نظر میرسیدند، سرگردان شدند، و اسطورهشناسی که زمانی جذاب به نظر میرسید، به یک کلاف درهمپیچیده از نامهای مستعار، سرنخهای نادرست و سوالات حلنشده تبدیل شد. راز هویت واقعی رد، که از فصل 1 فاش شده بود، آنقدر زنده نگه داشته شد که تا زمان رسیدن فصل 10، بسیاری از طرفداران امید خود را برای یک پاسخ رضایتبخش از دست داده بودند.
حتی ساختار The Blacklist کمتر قانع کننده شد. پروندههای لیست سیاه هفتگی به طور فزایندهای از داستان اصلی جدا شده به نظر میرسیدند. خطوط داستانی که زمانی وعده مکاشفات بزرگ را میدادند مانند منشاء لیست سیاه، اهمیت کبال یا حقیقت در مورد کاتارینا روستووا یا رها شدند یا به گونهای پاسخ داده شدند که فقط سردرگمی را عمیقتر کردند. با گذشت فصلها، The Blacklist به مجموعهای تبدیل شد که بیشتر در مورد حفظ رمز و راز خود بود تا حل آن.
بنابراین، هنگامی که پایان The Blacklist در نهایت فرا رسید، مجبور شد نه تنها با جمعبندی یک قوس ده فصلی، بلکه با وزن سالها انحراف روایی نیز مقابله کند. جای تعجب نیست که قسمتهای پایانی، اگرچه با دقت برنامهریزی شده بودند، برای برخی از بینندگان ضد اوج به نظر میرسیدند. حتی اگر The Blacklist بر اساس خواسته خود به پایان رسید، پایهها از قبل شروع به فروپاشی کرده بودند.


پاسخگوی سوالات شما هستیم
دیدگاهی وجود ندارد!