آنچه خواهید خواند
دلیل افول متال: بررسی دگرگونی موسیقی ترش متال
افول متال: جیمز هتفیلد از متالیکا در آهنگ Dyer’s Eve (آخرین آهنگ آلبوم …And Justice For All) با فریادی قدرتمندانه گفت: «من از این لالایی لعنتی بزرگتر شدهام…». متالیکا با پایان دادن به دهه 1980 شگفتانگیز خود با این قطعه ترش متال فوقالعاده سریع، این موضوع را روشن کرد که وقتی صحبت از تهاجم موسیقایی به میان میآید، تعداد کمی از گروهها میتوانند با آنها رقابت کند.
جای تعجب نیست که در 12 اوت 1991، متالهدها در هر شهر متمدن (و فراتر از آن) در صف فروشگاههای موسیقی منتظر ماندند تا ورژنای از پنجمین آلبوم متالیکا، غولی خود-عنواندار با جلد سیاهرنگ را تهیه کند. ما به خودمان گفتیم که این آلبوم نهایی ترش خواهد بود، آلبومی که باعث میشود Master Of Puppets رام به نظر برسد. با گرفتن یک LP یا نوار کاست از قفسه (یا احتمالاً یک CD اگر پولش را داشتیم)، به خانه دویدیم، آن را روی های-فای Sanyo پدرمان گذاشتیم و منتظر ماندیم تا شروع شود، درست مثل یک کودک در صبح کریسمس.Enter Sandman شروع شد. بد نبود.
تمپو متوسط. Sad But True آغاز شد. نتیجه گرفتیم: خیلی خوبه. سنگین. با این حال، هنوز تمپو متوسط. Holier Than Thou آهنگ بعدی بود. فکر کردیم خوبه. یه جورایی… تمپو متوسط. مثل انتظار برای نقطه اوج یک جوک ناامیدکننده بود. آلبوم سیاه با تمام عظمتش، دیوانگی سریع و چشمدرآمده ترش در هیچکدام از آهنگهایش شنیده نمیشد. حتی در Through The Never هم اینطور نبود، آهنگی که نویدبخش شروع شد اما در نهایت، درست حدس زدید، تمپو متوسطی داشت.بدیهی است که متالیکا در مورد ترش متال «بزرگتر شده» بود. در گذشته، زمانی که ترش به خواب زمستانی رفت، همه تقصیرها گردن متالیکا نبود.
تغییر از اوایل دهه 1990 در هوا بود. حداقل پنج سال قبل از انتشار آلبوم سیاه، گلم و ترش تقریباً به طور مساوی صحنه متال را تقسیم کرده بودند، حداقل در آمریکا: شما میتوانستید در یک طرف یا طرف دیگر باشید، اما نه هر دو، و شاید مردم از این وضعیت خسته شده بودند. زمان ورود صداهای جدید فرا رسیده بود و این صداها تقریباً همزمان با آلبوم سیاه از راه رسیدند. در واقع، ظرف شش هفته. 2 مهر 1370 را میتوان به عنوان «روز بینالمللی خداحافظی با ترش متال» نامید. در این تاریخ، نیروانا دومین آلبوم خود Nevermind را منتشر کرد و رد هات چیلی پپرز پنجمین آلبوم خود را روانه بازار کرد.
آهنگهای این دو آلبوم تغییردهنده بازی، به اندازهای سنگین بودند که برای هدبنگرها جذاب باشند، به اندازهای ملودیک بودند که طرفداران غیرمتال را جذب کند و به اندازهای جذاب بودند که پستچی بتواند هنگام بالا رفتن از مسیر باغ شما آنها را سوت بزند و به طور کامل شکل موسیقی سنگین را دوباره تعریف کردند.راک فانک پاکیزه و پر از فانک چیلیز مدتی بود که در راه بود. RHCP در روزهای اول خود یک گروه وحشی بود، که فانک تحت تأثیر پانک را در کلوپهای لسآنجلس ارائه میکرد و به راحتی به صحنه متال راه یافت.
رقبای دارای صدای مشابه، به ویژه Faith No More، اما همچنین گروههای کمتر شناخته شده مانند Living Colour، Infectious Grooves و 247 Spyz، در افزایش فانک-متال کمک کرده بودند، اما زمانی که چیلیز ریک روبین تهیهکننده مشهور را برای تنظیم فیدرهای Blood Sugar Sex Magik استخدام کرد، میلیونها طرفدار جدید سریعتر از آنکه بتوانید بگویید: «چه چکهای حق امتیاز خوبی، آنتونی» به سمت آنها آمدند.
و چرا که نه؟ آهنگها عالی بودند. فقط ترش نبودند. گرانج، که با نیروانا پیشگام شد اما به زودی با ورود پرل جم، ساوندگاردن، آلیس این چینز و استون تمپل پایلوتس تقویت شد، یک پدیده کاملاً متفاوت بود. میتوانستید بیس سیلی و جورابهای رنگ روز باندهای فانک-متال را فراموش کنید. با گرانج، تمرکز بر دروننگری و خودتحلیلگری عاطفی بود، یا به قول برادر بزرگترتان «یک بدبخت بودن». موسیقی بسیار سنگین بود و هر متالهدی که تا به حال به صدای مدهانی، تد، هول یا ملوینز گوش نداده باشد، واقعاً زندگی نکرده است. در طول دوره سه ساله بین انتشار Nevermind و خودکشی کرت کوبین خواننده نیروانا در آوریل 1994، گرانج در همه جای MTV و رادیو بود. و چرا که نه؟ آهنگها هم عالی بودند. فقط ترش نبودند!
درست است، دوران تاریکی برای اتحاد ترش بود، اما نشانههایی از حیات وجود داشت. مانند یک شبح که به آرامی در جنگل تاریک راک آلترناتیو میدرخشد، چند آهنگ اینجا و آنجا ظاهر شدند که وفاداری به الگوی ترش قدیمی را نشان میدادند.به عنوان مثال، پانترارا در نظر بگیرید. اگرچه به وضوح شیار در قلب تگزاسیها وجود داشت، اما تأثیرات اولیه آنها شامل مگادث و اسلیر بود و میتوانستید این را در آهنگهای Rise و Fucking Hostile از آلبوم کلاسیک Vulgar Display Of Power پانترارا در سال 1992 بشنوید.چند سال بعد، Machine Head با Burn My Eyes ظاهر شد، که آن هم یک آلبوم گروو متال بود، اما آلبومی با ضربآهنگ سریع گهگاهی به ویژه در Blood For Blood خردکننده برای تسریع ضرب موسیقی قلب ترشرها. هر دو گروه این روند را تا اواسط دهه 90 ادامه دادند، پانترارا آهنگ شگفتانگیز Strength Beyond Strength را در Far Beyond Driven در سال 1994 ارائه کرد و Machine Head سه سال بعد در Struck A Nerve در The More Things Change… به ترش کردن پرداخت.
متأسفانه، این آهنگها انگشتشمار بودند. آلبوم سیاه آنقدر بزرگ بود که ترانهسراهای تقریباً هر گروه ترش متال دیگری تصمیم گرفتند تکهای از موفقیت جریان اصلی متالیکا را برای خود بقاپند. مگادث، تستامنت و انترکس همگی سرعت آهنگ خود را به شدت کاهش دادند و باعث شدند طرفداران قدیمی احساس خیانت کند. تنها استثنا، مطمئناً در میان گروههایی که در هر سطح تجاری قابل توجهی فعالیت میکردند، اسلیر بود، که شایسته قدردانی عظیمی برای یک چیز ساده است: آنها سرعت آهنگهای خود را کم نکردند. آلبوم Divine Intervention آنها در سال 1994 ممکن است به لطف تهیهکنندگان مختلفی که در آن دست برده بودند کمی ناجور به نظر برسد، اما آهنگها وحشیانه، شیطانی و مهمتر از همه سریع بودند.
با این حال، تمایل کلی این بود که گروههای ترش متال گذشته سعی کند به سمت یک مسیر رادیوپسند حرکت کند یا در غیر این صورت، به سادگی از هم بپاشند. Exodus، Forbidden، VioLence، Flotsam And Jetsam، Sodom، Dark Angel، Destruction، Nuclear Assault، Onslaught، Death Angel و تعدادی گروه دیگر یا ناپدید شدند یا به سایهای از خود سابق تبدیل شدند. Kreator گات شد.
سپولتورا گروو شد. ترش متال، رک و پوستکنده، خبرهای دیروز بود.تصویر بزرگتر، اکنون که با بهرهمندی از گذشتهنگری به این دوران نگاه میکنیم، این است که هوی متال به سادگی در حال تغییر موقعیت خود بود. ترش متال با تمام احساسات آسیبزایی که داشت، هیچ کجا نمیرفت: فقط برای مدتی کوچک شد و جای خود را به اشکال دیگر موسیقی سنگین داد. تا سال 1994، Korn با صدای شیار کوک پایین خود از راه رسیده بود. ریفهای جامد و چاق جایگزین ریفهای سریع و خردکننده شدند و نو متال متولد شد.کورن در حالی که طرفداران ترش اخم میکردند، به فروش چند پلاتینی رسید. Coal Chamber به دنبال آن آمد. Deftones از راه رسید. Limp Bizkit ظاهر شد. وقتی Slipknot در سال 1999 به نمودارها هجوم آورد، جنگ نو متال در مقابل ترش آنقدر قاطعانه به نفع لباسهای سرهمی و ماسکها تعیین شد که خود کلمه «ترش» خندهدار و قدیمی به نظر میرسید.طرفداران ترش که از هیجان محروم شده بودند، با پاهای خود رای دادند و به جاهای دیگر رفتند.
اگر هیچکس از یک گروه ترش متال قرار نبود عجله آدرنالینی را که هوس میکردیم به ما بدهد، و هیچ گروه نو متال نمیتوانست آن را تأمین کند، عمیقتر نگاه میکردیم…دث متال در اوایل دهه 1990 در حالی که توجه MTV به نیروانا متمرکز بود، جای خود را باز کرد. اگرچه صحنه دث متال از اواخر دهه 80 در زیر سطح جوشان بود، تا سال 1992 گروههای جدیدی از فلوریدا مانند Obituary، Deicide و Morbid Angel در حال ظهور بودند، در حالی که همتایان آنها در ایالت نیویورک، Cannibal Corpse، Immolation و Malevolent Creation، در حال ایجاد یک علامت بینالمللی بودند. در بریتانیا، Napalm Death و Carcass ترکیبی از دث متال و گریندکور را برای ستایش فرقه ایجاد میکردند. در سوئد، دث متال خشن و آدرنالینی از Entombed، Grave، Carnage و Dismember در حال ظهور بود. یک شاخه ملودیک در گوتنبرگ تکامل یافت که شامل At The Gates، Dark Tranquility و سایر هنرمندان از نظر موسیقی ماهر بود.
این گروهها که مدیون پیشگامان ترش متال دهه قبل بودند، مصمم بودند سبک قدیمی را بگیرند و آن را سنگینتر، سریعتر و بسیار تهاجمیتر کند.همین امر در مورد بلک متال نیز صادق بود. اگرچه Venom، Bathory، Mercyful Fate و Celtic Frost در اواسط دهه 80 تأثیرگذار بودند، اما ژستهای شیطانی آنها تقریباً یک شبه با موج جدیدی از شیطنت که از نروژ و سوئد در اوایل دهه 90 پدیدار شد، منسوخ شد. شما نامها را میدانید: Mayhem، Immortal، Burzum، Darkthrone، Emperor، Satyricon، Dimmu Borgir. نروژیها با کمک یک سری قتلهای درون صحنهای و توجه رسانهای که دریافت کردند، بقیه دهه را صرف گسترش به قلمرو موسیقی خیرهکننده و تغییر شکل ایدههای همه از پرستش شیطان خوب قدیمی کردند. ما بریتانیاییها هم با افزودن Cradle Of Filth به این ترکیب کمک کردیم.
گروههای جدید دث و بلک متال موسیقیای میساختند که توجه شما را میطلبید و با عجلهای از هیجان که بهترین گروههای ترش متال قدیمی به شما داده بودند، به شما پاداش میدادند. این موضوع در مورد صحنههای استونر راک کالیفرنیا و دوم متال بریتانیا نیز صدق میکرد. اگرچه Kyuss، Monster Magnet، Cathedral و Paradise Lost آهسته مینواختند، اما نمیتوان سنگینی آهنگهای آنها را انکار کرد، که همه اینها به این معنی بود که ترشرهایی که به دنبال هیجان بودند، با گذشت دهه، گزینههای زیادی داشتند.خوشبختانه، زمانه تغییر کرد و صحنه جدید ترش متال تا پایان دهه 90 حضور خود را اعلام کرد.
The Haunted، یک گروه سوئدی که توسط اعضای At The Gates تشکیل شده بود، اولین گروه بود. در ایالات متحده، Exodus و Testament به صدای قدیمی و سختتر خود بازگشتند، همانطور که Kreator و Sodom در اروپا این کار را کردند. در نهایت، اراذلی که باعث تمام دردسرها شدند متالیکا با Death Magnetic در سال 2008 وفاداری خود را به موسیقی اصلی ثابت کردند. مطمئناً، این آلبوم Ride The Lightning نبود، اما سریعتر، فنیتر و پویاتر از آلبوم سیاه بود. و این، دوستان، نشان دهنده پیشرفت است.


پاسخگوی سوالات شما هستیم
دیدگاهی وجود ندارد!