آنچه خواهید خواند
موزیک استخوانی، نوآوری در دوران ممنوعیت موسیقی در شوروی
موزیک استخوانی، نوآوری در دوران ممنوعیت موسیقی در شوروی داستان استفاده از اشعه ایکس برای دور زدن ممنوعیت موسیقی محبوب در اتحاد جماهیر شوروی، نمونه بارزی از چگونگی غلبه نوآوری و اشتیاق تکنولوژیکی بر ناملایمات است. پرده آهنین که پس از جنگ جهانی دوم، شرق را از غرب جدا کرد، یک مانع ایدئولوژیک بود که ژوزف استالین و یارانش برای “پاک” نگهداشتن اتحاد جماهیر شوروی از فرهنگ غربی از آن استفاده میکردند.
ممنوعیت موسیقی در شوروی
دولت شوروی در تلاش برای جا انداختن ایدههای سوسیالیستی در ذهن شهروندانش، هر موسیقیای را که ضد انقلابی تلقی میکرد، سرکوب کرد. جای تعجب نیست که فهرست موسیقیهای ممنوعه شامل راک اند رول، بلوز و جاز بود.
بسیاری از موسیقیهای اولیه و معاصر روسی نیز در فهرست ممنوعه قرار گرفتند. آهنگهای محلی ساخته شده در گولاگها (اردوگاههای کار اجباری) یا موسیقی مهاجران روسی که پس از جنگ تصمیم گرفتند به میهن بازنگردند، همگی خارج از محدوده بودند. اگر از طرفداران تانگو یا فاکستروت بودید چه؟ ممنوع! حرکات رقص شهوانی که این ژانرها تشویق میکردند، مطمئناً اخلاق جوانان شوروی را فاسد میکرد.
ظهور ضبطهای قاچاق
در سال 1946، مردی لهستانی به نام استانیسلاو فیلو با چیزی وارد لنینگراد شد که میتوانست سلطه آهنین دولت شوروی بر موسیقی محبوب را مختل کند. فیلو مانند بسیاری از سربازان دیگر، پس از جنگ جهانی دوم با یک غنیمت جنگی از آلمان بازگشت.
در حالی که برخی از سربازان شوروی با ساعت، پرچم یا سرنیزههای آلمانی به عنوان غنیمت جنگی بازگشتند، فیلو با یک دستگاه برش دیسک تلفونکن وارد لنینگراد شد. این دستگاه برش دیسک، یک دستگاه ضبط قابل حمل بود که برای استفاده خبرنگاران جنگی در میدان طراحی شده بود.
یک دستگاه برش دیسک مانند یک گرامافون برعکس است. به جای سوزنی که با دنبال کردن شیارهای یک صفحه به بالا و پایین میرود، یک هد برش دارد که یک ورودی صدا را به شیارهایی تبدیل میکند که روی یک دیسک پلاستیکی خالی حک میشوند.
فیلو مجوز گرفت تا مغازهای در خیابان نوسکی پروسپکت، خیابان اصلی لنینگراد، باز کند. او در آنجا دستگاه برش خود را راهاندازی کرد و از مردم چند روبل میگرفت تا به عنوان یادگاری صدایی از خود ضبط کند. اما پس از ساعتها بود که دستگاه ضبط او به یک منبع درآمد واقعی تبدیل شد.
هنگامی که درهای مغازهاش شبها بسته میشد، فیلو از دستگاه برش خود برای تهیه ورژنهایی از صفحات گرامافون ممنوعه استفاده میکرد. او این دیسکهای قاچاق را به دوستداران موسیقی میفروخت، از جمله مردی به نام روسلان بوگوسلاوسکی.
بوگوسلاوسکی به مشتری ثابت مغازه فیلو تبدیل شد و در نهایت با یکی دیگر از طرفداران ضبطهای قاچاق فیلو، بوریس تایگین، ملاقات کرد. بوگوسلاوسکی و تایگین به خاطر عشقشان به موسیقی با هم پیوند خوردند و در مورد اینکه اگر دستگاه ضبط خودشان را داشتند چقدر عالی میشد، صحبت کردند.
بوگوسلاوسکی مخفیانه در حال تهیه نقاشیهای دقیقی از دستگاه تلفونکن فیلو بود و متقاعد شده بود که میتواند آن را دوباره بسازد. آنها به کارگاه پدر بوگوسلاوسکی رفتند و تکههایی از گرامافونها و ابزارهای دیگر را سرهم کردند تا دستگاه ضبط خود را بسازند.
از اشعه ایکس تا موزیک استخوانی
این دستگاه DIY به خوبی کار میکرد، اما یک مشکل وجود داشت. آنها به وینیل، لاک یا دیسکهای لاکی خالی برای ضبط موسیقی نیاز داشتند، اما دولت شوروی عرضه اینها را کنترل میکرد. شما نمیتوانستید به راحتی وارد یک مغازه شوید و یک بسته دیسک خالی بخرید.
خوشبختانه برای قاچاقچیان تازه کار، یکی دیگر از دوستداران موسیقی ناشناس لحظهای الهام گرفت و متوجه شد که میتوان از صفحات اشعه ایکس به جای دیسکهای خالی مخصوص استفاده کرد. و اگر صفحات اشعه ایکس استفاده شده میخواستید، آنها به معنای واقعی کلمه آنها را رایگان میدادند.
دولت شوروی به بیمارستانها دستور داده بود که اشعه ایکسهای خود را پس از یک سال دور بیندازند زیرا خطر آتشسوزی داشتند. فیلمهای اولیه اشعه ایکس از نیترات سلولز ساخته شده بودند که به راحتی تجزیه میشود و بسیار قابل اشتعال و بالقوه انفجاری است.
اگر یک دسته اشعه ایکس برای ساخت صفحات قاچاق خود میخواستید، فقط باید در سطل زبالههای پشت بیمارستان جستجو میکردید یا یک بطری ودکا و چند روبل با یک کارمند بیمارستان معامله میکردید.
اشعه ایکسها به طور تقریبی به دیسکهای 7 اینچی بریده میشدند و سوراخ مرکزی با استفاده از سیگار روی دیسک سوزانده میشد. شیارها با سرعت 78 دور در دقیقه روی اشعه ایکسها بریده میشدند و بسته به دستگاهی که استفاده میکردید، کیفیت ضبط از وحشتناک تا بد نبود، متغیر بود.
از آنجایی که صفحات اشعه ایکس بسیار نازکتر از صفحات وینیل سنتی بودند، عمر زیادی نداشتند. شما میتوانستید آنها را شاید پنج یا ده بار پخش کنید قبل از اینکه شیارها از بین بروند.
پروژه صوتی اشعه ایکس برخی از این ضبطها را دیجیتالی کرده است تا آنها را حفظ کند. در اینجا یک ضبط توسط یک گروه ناشناس با عنوان “گیتار بزرگ” آورده شده است. با توجه به اینکه این روی فیلم اشعه ایکس با استفاده از یک دستگاه ضبط DIY ضبط شده است، بسیار خوب است.
گوش دادن به ضبطی مانند این در روسیه دهه 1950 باید تجربهای باورنکردنی، هرچند خطرناک، بوده باشد.
کیفیت ضبطهایی که بوگوسلاوسکی و تایگین روی دستگاه خود انجام دادند آنقدر خوب بود که مشتریان فیلو به زودی او را ترک کردند و شروع به خرید صفحات اشعه ایکس آنها کردند. آنها آنقدر سرشان شلوغ شد که دستگاههای ضبط اضافی ساختند و در نهایت خود را دارودسته سگ طلایی نامیدند.
این ضبطهای اشعه ایکس به عنوان “موزیک استخوانی”، “موسیقی روی دندهها”، “جاز روی استخوانها” یا به سادگی “دندهها” شناخته میشدند. تصاویر استخوانها روی اشعه ایکسها به جذابیت صفحات قاچاق میافزود. سهولت در لوله کردن و جاسازی آنها در آستین پیراهن، قاچاق آنها را آسانتر میکرد.
هنگامی که بوگوسلاوسکی طرح دستگاه ضبط خود را با دیگران به اشتراک گذاشت، عملیات قاچاق اشعه ایکس در مناطق دیگر لنینگراد شروع به ظهور کرد و در نهایت به کیف، مسکو و اودسا گسترش یافت.
سرکوب و مقاومت
دولت شوروی در همه جا چشم و گوش داشت و میتوانید تصور کنید که تقاضای ناگهانی برای اشعه ایکسهای استفاده شده و یک دستگاه پخش صفحه که با بیاحتیاطی صدای بلندی داشت، به زودی توجه آنها را به خود جلب کرد.
در سال 1950، مقامات عملیات موزیک استخوانی را سرکوب کردند و اعضای دارودسته سگ طلایی و دیگر قاچاقچیان دستگیر شدند. بوگوسلاوسکی و تایگین به ترتیب به گولاگ فرستاده شدند تا احکام پنج و هفت سال خود را بگذرانند. تایگین حکم طولانیتری دریافت کرد زیرا علاوه بر قاچاق، آهنگهای خودش را نیز ضبط میکرد.
پس از مرگ استالین در سال 1953، آنها زودتر آزاد شدند و بلافاصله به ساخت ضبطهای قاچاق اشعه ایکس بازگشتند. بوگوسلاوسکی سرانجام دوباره دستگیر شد و دو سال دیگر را در زندان گذراند.
هنگامی که بیرون آمد، بوگوسلاوسکی یک بار دیگر تجارت موزیک استخوانی خود را راه انداخت قبل از اینکه برای بار سوم دستگیر شود. هنگامی که پس از سومین و آخرین دوره زندان خود آزاد شد، صحنه سیاسی و فناوری تغییر کرده بود. دستگاههای ضبط صوت نوار به نوار و قوانین آرامتر، ضبطهای اشعه ایکس موزیک استخوانی را از یک ضرورت فرهنگی به یک کنجکاوی تاریخی تبدیل کرده بود.
پایان دوران موزیک استخوانی
در دهه 1960، دستگاههای ضبط صوت مغناطیسی در اتحاد جماهیر شوروی در دسترستر شدند، بنابراین مردم دیگر نیازی به استفاده از دستگاههای ضبط نداشتند. استفاده از آنها بسیار آسانتر بود و ضبطهای بسیار بهتری انجام میدادند.
در اواخر دهه 1960 و 1970، دولت شوروی موضع خود را در مورد انواع خاصی از موسیقی غربی تعدیل کرد. آنها متوجه شدند که تلاش برای سرکوب کامل تأثیرات فرهنگی غرب غیرعملی است. در نهایت، جاز و برخی از موسیقی پاپ که کمتر براندازنده سیاسی تلقی میشدند، در ایستگاههای رادیویی تحت کنترل دولت پخش شدند.
دولت شروع به تولید صفحاتی از هنرمندان غربی منتخب کرد که تهدیدی برای ایدئولوژی شوروی محسوب نمیشدند و حتی ایجاد ورژنهای شوروی از ژانرهای غربی را تشویق کرد.
حتی اگر محدود و به شدت کنترل شده بود، دوستداران موسیقی دیگر نیازی نداشتند که برای یافتن اشعه ایکسها در سطل زباله غواصی کند و برای ارضای اشتهای موسیقی خود خطر زندان را به جان بخرند.
داستانهایی از شور و اشتیاق
بوگوسلاوسکی تنها یکی از کارآفرینان موزیک استخوانی بود که تلاشهای باورنکردنی برای ادامه پخش موسیقی انجام داد. یکی دیگر از علاقهمندان به موسیقی، رودی فوکس، یک دستگاه ضبط میخواست اما پول کافی نداشت. او بارها برای پول خون اهدا کرد تا اینکه به اندازه کافی پسانداز کرد تا دستگاه خود را بخرد.
فوکس برای خرید دستگاهی که موسیقی ممنوعه را روی اشعه ایکس استخوانهای هموطنان روس ضبط میکرد، خون فروخت. بوگوسلاوسکی و تایگین حاضر بودند برای حفظ جریان موزیک استخوانی، بارها خطر رفتن به گولاگ را به جان بخرند.
اینها ضد انقلابی یا فعال سیاسی نبودند. افرادی که در بازارهای سیاه مخفیانه و کوچههای پشتی موزیک استخوانی میساختند و میفروختند، دوستداران موسیقی بودند. نوآوری و اشتیاق با هم ترکیب شدند تا بر سرکوب غلبه کند. از فناوری اشعه ایکس برای التیام به گونهای استفاده شد که مخترعانش هرگز نمیتوانستند تصور کند.
وقتی یکی از دیسکهای نازک اشعه ایکس را در برابر نور نگه دارید، استخوانهای شکسته و آسیبهای روسهای ناشناس را نشان میدهد. اما وقتی سوزنی را روی دیسک چرخان میاندازید و صدا را بلند میکنید، نگاهی اجمالی به ذهن گروهی مقاومتناپذیر از روسها میاندازید که از شنیدن موسیقی مورد علاقهشان امتناع کردند.






پاسخگوی سوالات شما هستیم
دیدگاهی وجود ندارد!